توضیحات
اثری است از ال. ام. مونتگمری به ترجمۀ سارا قدیانی و چاپ انتشارات قدیانی. دومین جلد از کتاب “قصه های جزیره” که آغاز آن با ورود سارا استنلی به خانه قدیمی پدرش برای زندگی در کنار خانواده ی پدری اش شکل می گیرد. در “جاده طلایی” که ادامه این داستان جذاب، خواندنی و لذت بخش است، بچه ها تصمیم می گیرند که برای خودشان روزنامه ای داشته باشند، همه چیزش را خودشان بنویسند و اداره کنند…

گزیده ای از کتاب
کریسمس مان سفید نبود، ولی سال نو سفیدپوش آمد. در فاصله ی این دو، برف سنگینی بارید. باغ خوش گذرانی هایمان زمستانی شد و زمستانش آن قدر پررنگ بود که باورت نمی شد این باغ، تابستان را هم دیده یا قبلا بهار، آنجا خودنمایی کرده بود. هیچ پرنده ای نبود که با ماه بخواند و جاده ای که شکوفه های سیب در آغوشش می افتادند با توده ای بدون عطر، پر شده بود. ولی همین مکان در یک شب مهتابی، حیرت انگیز می شد، گذرگاه های برفی مثل جاده هایی از جنس عاج و شیشه می درخشیدند و درخت های برهنه صاحب نقش و نگار های چشم نوازی می شدند. روی جاده ی پیاده روی عمو استفن برف، نرم نرمک انباشته شده و طرحی مثل جادوی سفید، درست کرده بود.